راهنمای نهایی شهاب حسینی بدون ریش

خانوادهٔ او اصالتاً اهل شهرستان طالقان و روستای اورازان بود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز میتوان خواند. و پس از مدت کوتاهی، به یک برنامهٔ زندهٔ تلویزیونی به نام «چراغ» دعوت شد و او در آن برنامه ادعای خود را تکرار نمود که با واکنش تند دولت محمد خاتمی به علی لاریجانی، رئیس وقت سازمان صدا و سیما روبهرو شد و صدا و سیما نیز طی اطلاعیهای انجام تخلف توسط برخی گردانندگان برنامهٔ چراغ را پذیرفت و حسینیان دیگر مجالی برای شرکت در برنامهای از این دست نیافت. او در این دوران چند فیلم مستند با موضوع رقصهای محلی در میان اقوام مختلف ایران ساخت. بالاخره اسکندر امر کرد که این جنگلها را از هر طرف احاطه کنند و اگر روزنهای یافتند حمله این مطلب برند. از اسامی رمز همچون «تاریکخانهٔ اشباح» برای محفل طراحان قتلها، استفاده کرد. برای چاره جویی، شکوه و شکایت از حاکم ظالم وقت سه نفر از سران طوایف و بزرگان قبایل و منطقه که یکی از آنان مهدی خان خلابر بودهاست به شیراز رفته و به ملاقات با شاه زند نائل آمدند و نظر خان زند را از طایفه حصارلو برگرداندند و کریم خان زند حکم حکومت تنکابن را به نام مهدی خلابر صادر کرد و به وی لقب خان را اعطاء کرد.  This h as been gen​erated with G SA᠎ Content G enerator Dem​over​si​on.

النفحات المساویة، شهرزوری در فهرست خود یاد کرده و ریتر نام آن را شهاب حسینی خنده دار نیاورده. اما دومین مجموعهٔ او پس از خروج از ایران، مردهای که مرده بود، یک نفس عمیق کشید (با نام فرعی ۳۸ روز انفرادی اوین) نام داشت که شامل نوشتههای وبلاگی او پس از زندان بود که در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ با نام مستعار و تحت عنوان «کمدی غیرالهی» در فضای مجازی منتشر شده بود و با زبانی شاعرانه به شرح خاطرات زندان میپرداخت. او تا ری یزدگرد را همراهی کرد ولی از شاه ساسانی خواست تا به زیارت آتشکده کوسان پایتخت باستانی طبرستان که بنای جدش کیوس بود رفته و از آنجا در گرگان به شاه ملحق شود، ولی پس از رسیدن به آتشکده چون از سقوط ساسانیان مطمئن بود، در همانجا معتکف شد. پشت این حفاظ «امیر قهرمانی» یکی از همکاران گروه صحنه ایستاده بود که درست پیش از آغاز فیلمبرداری این صحنه، کنجکاویاش برای دیدن نحوه پرتاب تبر کار دستش میدهد. This was gener​ated by GSA Content G​ener ator D emov er​sion .

در این دوره سرزمین تپوریه مدتی تحت تسلط اوکراتید حاکم دولت یونانی بلخ درآمد ولی مهرداد یکم در سال ۱۶۰ پیش از میلاد سرزمین تپوریه را بار دیگر به تصرف خود درآورد. ، پس از آنکه بهرام بر خاقان پادشاه ترکان پیروز شد، با خبر شد که یکی از سران دیلم با لشکری انبوه به ری و سرزمینهای اطراف آن حمله و جمعی را اسیر نموده است. آنان با تشکیل خلافت فاطمی به وسیله عبیدالله مهدی در مغرب و سپس انتقال به مصر قدرت فراوانی یافتند؛ اما این قدرت در زمان المستنصر، خلیفه فاطمی دچار تفرقه گردید و به دو شعبه مستعلویه و نزاریه تقسیم شد. از شعب دین مسیحیت در اروپای شرقی، دو مسلک بوغومیلیه، کاتاریسم شباهاتی با ثنویت مانوی دارند که برخی پژوهشگران را بر این داشتهاست که این مذاهب منشعب یا متأثر از آیین مانوی بودهاند. اردشیر برزگر در کتاب خود آغاز پادشاهی خاندان گشنسپ شاهان را پس از مرگ اسکندر مقدونی در قرن سوم پیش از میلاد میداند ولی مشخص نیست که آیا گشنسب شاهان از نسل فرادات، حاکم طبرستان در زمان هخامنشیان و اسکندر، است یا خیر.

Th is post w᠎as g en​erat ed with t he help of GSA C on᠎te nt Generator DE᠎MO!

پس از قتل کیوس، انوشیروان حکومت طبرستان و مازندران را به فرزندان امیر سوخرا که از امرای فیروز بن هرمز بود سپرد. گیلان بن گیلانشاه فرمانروایی مقتدر بود که حکومتی قوی در روزگار یزدگرد سوّم در گیلان و مازندران برپا کرد. پس از آذر ولاش، این ولایت به گیل بن گیلانشاه گاو باره که از نوادگان جاماسب بن فیروز ساسانی بود سپرده شد. چون محلهای این مردم سخت و به علاوه این ولایت فقیر است هیچ مرد جنگی قبل از اسکندر به اینجا نیامده بود. ولی پس از آن حرکت قشون مقدونی به درون ولایت آنها دچار مشکل گردید، توضیح آنکه جنگلهای وسیع و کوههای بلند در اینجا زیاد بود و بومیها جلگهها را هم با استحکاماتی سد کرده بودند. آریان مینویسد: اسکندر با هیپاسپیستها و تیراندازان آگریانی و دستههای سنوس و آمینتاس و کمانداران سواره و نیمی از سواره نظام به ولایت ماردها رفته و اسرای زیاد گرفت و اکثر اشخاصی را که جنگ کرده بودند کشت. ماردها بلندیها رااشغال کرده بودند و اسکندر پس از جنگ آنها را از مواقعشان براند. بعد از اسکندر و جانشینانش گیلان و مازندران حالت استقلال داشتهاند.